1 هر کسی در شروع کار احساس شما را دارد. زمانی که می خواهید کار خود را به عنوان یک کارآفرین شروع کنید یک چیز را در ذهن داشته باشید. سعی نکنید با یک دست چند هندوانه بردارید. معمولا مردم وقتی به کارآفرین شدن فکر می کنند تاسیس شرکتی چند میلیاردی در ذهنشان تداعی می شود. خیلی هم خوب است و ما هم می خواهیم که این رویا را در ذهن خود نگه دارید. با این حال، شرکت هایی از این دست در مرحله ی بلوغ زندگی تجاری ایجاد می شوند. آنها از همین نقطه شروع نکرده اند. موسسان این شرکت ها یاد گرفته اند که قبل از دویدن بخزند. این همان توصیه ی ما به شماست. به جای تاسیس شرکتی چند میلیاردی، شرکتی تاسیسی کنید که ماهی ۱ میلیون تومان سوداوری دارد. با ایجاد کسب و کاری که ماهی یک میلیون سودآوری دارد، نحوه ی تولید محصول، فروش و بازاریابی، توزیع و رساندن آن به مشتری را فرامی گیرید. در واقع شما ایجاد یک کسب و کار را فرامی گیرید. این امر تاثیر روانی شگرفی بر شما دارد. تلاش برای راه اندازی یک کسب و کار میلیاردی به قدری دست نیافتنی است که اغلب مردم قبل از شروع به کار از آن دست می کشند. با این حال تاسیس شرکتی با یک میلیون سود ماهانه واقع گرایانه و عملی است. این امر فشار و ترس از شکست را از معادله کنار می گذارد. زمانی که به سود یک میلیونی برسید اعتماد به نفستان رشد می کند و به هدف پنج میلیون فکر می کنید. در این مرحله مغزتان شروع به کار میکند و به راه های کاهش هزینه و عملکرد بهتر و افزایش فروش برای رسیدن به فروش ۵ میلیونی فکر می کند. در اینجا مانند یک کارآفرین فکر می کنید و به انجام می رسانید.

۲ ابداع یک ایده ی تجاری جدید در ابتدای امر ذکر این نکته ضروری است که تنها به راه اندازی کسب و کاری فکر کنید که به آن علاقه دارید. اگر در حوزه ای تجاری تازه وارد باشید احتمال بروز خطا زیاد می شود، شبهای زیادی باید بیدار بمانید و چیزهای زیادی باید در این راه فرابگیرید. در این صورت اگر به آن علاقه مند هم نباشید دیگر انگیزه و انرژی لازم برای موفقیت در کار را نخواهید داشت. برای مثال اگر به مد و لباس علاقه دارید می توانید در این زمینه ها شروع به کار کنید: لباس و کیف و کفش مجله ی آنلاین مد طراحی مد برگزاری نمایشگاه های مد آژانس مد مشاور مد فروشگاه مد و فشن

۳ همانطور که می بینید طیف فعالیت ها در یک صنعت خاص وسیع است و این فقط یک مثال بود اما هر کاری که می خواهید شروع کنید باید نسبت به آن مشتاق باشید. بنابریان قبل از شروع هر کاری باید بدانید که دو راه برای رقابت وجود دارد: فروش محصول به قیمتی پایین تر از رقبا و ارائه ی محصولی متفاوت از رقبا به مشتریان. به این روش می توانید محصول خود را به قیمتی بالاتر از رقبا بفروشید. مثالی خوب از این مورد شرکت اپل در صنعت تکنولوژی است. اگر محصولی ارائه کنید که به لحاظ قیمت رقابتی نباشد یا چیزی متفاوت از سایرین نباشد در این صورت در فروش محصول مشکل پیدا خواهید کرد. این امر به خصوص در مورد شرکت های جدیدی صدق می کند که مشتریان بلافاصله به آنها اعتماد نمی کنند. اجازه ندهید این مشکل شما را ناامید کند، در عوض از آن به عنوان انگیزه ای برای ابداع راه های جدید استفاده کنید.

۴ تولید محصول جدید به سادگی روند تولید محصولی است که به مشتری نفع می رساند. این محصول می تواند چیزی جدید یا بهبود و رفع نواقص محصولات قبلی باشد. مشتری یا از قیمت پایین تر یا از عملکرد بهتر سود می برد. در این راستا می توانید از مشتری بپرسید چه می خواهد و سپس این خدمت را برای وی تامین کنید. در حاالی که این راه مزایایی دارد، اما شرکت ها و تجار بزرگ می دانند که مشتری ها همیشه نمی دانند دقیقا چه چیزی می خواهند. باید به آنها نشان بدهید که به چه چیزی نیاز دارند. در این مرحله ممکن است بترسید و فکر کنید به اندازه ی کافی خلاق نیستید. ممکن است نگران این مسئله باشید که توانایی برنامه نویسی کامپیوتری یا مهندسی برای تولید یک محصول جدید را ندارید. این تفکر درست نیست، شما خلاقید و این چگونه به شما در شکوفایی خلاقیتتان کمک می کند.

۵ ابتدا، اغلب مردم خلاقیت را با هنر اشتباه می گیرند. همه ی هنرمندان خلاق هستند اما همه ی افراد خلاق هنرمند نیستد. برای مثال اغلب مردم برای نان به نانوایی، برای گوشت به قصابی و برای خواروبار به خشکبار فروشی می روند. سپس روزی کسی به ایده ی جمع کردن همه ی اینها در زیر یک سقف رسید و هایپرمارکت ها ایجاد شدند. این ایده ی جدیدی بود اما به مهارت تکنیکی خاصی نیاز نداشت. شما نیز می توانید چنین ایده های خلاقی داشته باشید.

۶ ممکن است به ایده ی تولید محصولی برسید که به مهارتی نیاز دارد که شما فاقد آن هستید. این مسئله مشکل بزرگی نیست و بسیاری از کارآفرینان به ایده هایی فراتر از توانایی های بالفعل خود می رسند. در واقع بدون شک، بالاخره به جنبه هایی از کسب و کار خود خواهید رسید که در آنها مهارت کافی ندارید. کارآفرین بودن به معنی حل مسئله و رهبری در طی مسیر است. کارآفرینان از افراد باهوش برای حل مشکلات و تولید چیزهایی که نیاز دارند کمک می گیرند. برای اثبات این مسئله کافی است کمی تحقیق کنید و متوجه می شوید که بسیاری از کارآفرینان از مدرسه یا دانشگاه اخراج شده اند. با این حال کارمندان آنها دارای تحصیلات عالیه در MBA و دیگر رشته های مهم هستند. بنابراین در طی این مسیر، شروع از پله های ابتدایی و قابل دسترسی و داشتن ایده های جدید و کمک گرفتن از افراد کاردان از نکات کلیدی هستند.