در یک کلمه باید گفت که طراحی تجربه کاربری بسیار پیچیده می باشد. به طور کلی این مورد مجموعه ای از حرفه های مختلف مانند هنر، مهندسی، تحقیقات تجربی و مهارت های درونی هر فرد- که خود ترکیبی از مهارت های خلاقانه و فنی و تخصصی می باشد- را شامل می شود. طراحان تجربه کاربری باید به تست کردن، طراحی کردن، ساختن، نوشتن و هر چیزی که مربوط به این موارد است و باعث رفع مشکل در پروژه می باشد، بپردازند.

چیزی که در این شغل بسیار اهمیت دارد این است که ساختن موارد ساده و واضح، بسیار کار سخت و دشواری می باشد.

علی رغم وجود پیچیدگی هایی که در طراحی تجربه کاربری وجود دارد، ما اغلب از یک معیار دیگری برای ارزیابی مزیت ها و اصول موجود در این زمینه استفاده می کنیم: میزان تبدیل مخاطبان به مشتریان واقعی وب سایت ها. این مورد به درصد کاربرانی باز می گردد که همراه سایت شما می مانند تا بتوانند به اهداف خود دست یابند، حال این هدف خرید کردن باشد یا دانلود یک اپلیکیشن و یا حتی ثبت نام در یک رویداد، فرقی ندارد.

بارها و بارها ما درباره این معیار تبدیل مخاطبان به مشتریان واقعی صحبت کرده ایم که چگونه می تواند باعث موفقیت یک طراحی سایت شود. ما توسط این مورد بسیار مهم، یک پروسه و یا مسیر جستجو در وب سایت را به تجربه ای ختم می کنیم که بسیار لذت بخش است و هم برای سایت و هم برای مخاطبین منفعت های زیادی به همراه دارد.

خیلی از بازاریابان و طراحان وب سایت تمایل دارند تا آنالیزهای عمیق تر و بیشتری را روی میزان تبدیل مخاطبین به مشتریان انجام دهند و مراحلی که کاربر برای مشتری واقعی وب سایت شدن باید طی کند را دقیق تر بررسی کنند. این مراحل کاربران را به یک استراتژی جدید می رساند: بهینه سازی تعاملات کوچک برای تبدیل مخاطبان به مشتریان واقعی سایت.

این تعاملات کوچک برای تبدیل مخاطبان به مشتریان واقعی سایت به چه معنا است؟

تصور کنید که ساختمانی را می سازید. امنیت، پایداری و کیفیت کلی ساختاری که در حال به وجود آوردن آن می باشید بستگی به مصالحی دارد که استفاده می کنید. شما می توانید دیوارها، کف و سقف را آجر به آجر بسازید تا بتوانید یک ساختمان را سرپا نمایید. اما اگر در این میان از آجر ها و یا سایر مصالح ساختمانی ضعیفی استفاده کنید، قدمت ساختمانی خیلی به طول نمی انجامد.

این مثال می تواند تئوری که در پس این میکرو تعاملات تبدیل مخاطبین به مشتریان سایت وجود دارد را مشخص سازد. شما تنها در این پروسه باید روی قدم های تدریجی در جستجوی کاربران تمرکز کنید تا بتوانید یک طراحی مهیج، کاربردی، جذاب و دعوت کننده را به وجود آورید که تجربه کاربری بسیار عالی را نیز به آن ها ارائه می دهد.

این میزان تعاملات کوچک برای تبدیل مخاطبان به مشتریان وب سایت به دو بخش تقسیم می شود: نقاط عطف موجود در پروسه جستجو در وب سایت و عملکرد های ثانویه.

نقاط عطف موجود در جستجوی کاربران به مراحلی باز می گردد که آن ها را مستقیم به هدف نهایی سایت می رساند: این مورد معمولا در وب سایت های تجارت الکترونیک وجود دارد. در این جا تنها راه عملی شدن معیار تبدیل مخاطبان به مشتریان سایت، خرید کردن از جانب کاربران می باشد. عملکرد های ثانویه به طور مستقیم باعث نمی شوند تا کاربران به مشتریان سایت واقعی تبدیل شوند- آن ها عملکرد هایی را که می توانند به ترتیب و به تدریج باعث این امر شوند را برای کاربران توضیح می دهند. عملکردهای ثانویه به عنوان نشانه هایی عمل می کنند که واقعا یک کاربر به مشتری واقعی سایت تبدیل خواهد شد.

عملکرد های ثانویه می توانند به طور مثال اشتراک گذاری در رسانه ها اجتماعی که در وب سایت ها مشهود می باشد، در نظر گرفته شوند. نقاط عطف در جستجو کاربران را می توان مستقیم به میزان درآمد وب سایت ها نسبت داد. (به تصویر بالا توجه کنید). هر دو این مورد توسط GOOGLE ANALYTIIC قابل بررسی و ارزیابی می باشند و می توانید با کمک نتایج به دست آمده از این آنالیز ها، تجربه کاربری با کیفیتی را به کاربران سایت خود ارائه دهید. طراحان وب سایت باید تست ها مختلفی را پشت سر بگذارند تا از انتخاب صحیح مراحل و بخش هایی که در مسیر تبدیل کردن کاربران به مشتریان وب سایت وجود دارد و از کاربردی بدون آن ها اطمینان حاصل کنند.

شاید این میزان تبدیل کاربران به مشتریان اصلی بسیار مزیت داشته باشد، اما مضراتی را نیز به همراه دارد، بهینه سازی کردن سیستم تنها بر اساس آن ها می تواند نتایج گران بار و جبران ناپذیری را به وجود آورد.

مشکلی که در این زمینه وجود دارد

برخی شرکت ها تنها رو این عوامل تبدیل مخاطبان به مشتریان وب سایت تمرکز دارند که دقیقا نتیجه معکوسی را برای آن ها به دنبال دارد. اگر بیش از حد روی این موارد دقت شود، وب سایت و صاحبان آن ها به بیراهه می روند. به مثالی که در این زمینه توسط کارشناس بازاریابی به نام CHRIS GOWARD آورده شده است، نگاه کنید که نشان دهنده شرکتی است که تصمیم دارد تا تست A/B را روی صفحه هوم سایت خود اجرا کند. بر اساس توجه به بهینه سازی میکرو تعاملاتی که باعث تبدیل کاربران به مشتریان وب سایت می شود، شرکت نقاط عطفی را در این مسیر مشخص می کند:

خیلی از پروسه ها تبدیل مخاطبان به مشتریان سایت به این سادگی نمی باشند، اما این مورد برای هدف و منظور ما کافی است. طراحان سعی داشتند تا صفحه دانلود را به عنوان میکرو تعاملات تبدیل کاربران به مشتریان در نظر بگیرند. آن ها می خواستند تا صفحه دوم سایت را به گونه ای بسازند که کاربران ترغیب به بازدید صفحه دانلود شوند. همان طور که از نتایج تست مشخص می باشد گروه C تمایل بیشتری داشتند تا از صفحه هوم سایت به صفحه دانلود بروند. همان طور که این تست را ادامه می دهیم می بینیم که نتایج فرق کرده است. نتیجه تمامی این موارد این می باشد که میزان جذب کردن بازدیدکنندگان به صفحه دانلود از صفحه اصلی سایت بستگی به بهینه سازی میکرو تعاملات تبدیل مخاطبان به مشتریان سایت دارد که در این گزارش گروه B می باشد.

بهترین معیار را بیابید.

هیچ کدام از موارد گفته شده در این مقاله به این معنا نمی باشد که نباید روی میزان تبدیل مخاطبان به مشتریان سایت نظارت و کنترل داشته باشید. این را نیز همواره به یاد داشته باشید که زیاده روی روی این مورد نمی تواند اجرای وب سایت را ارتقاء دهد. خیلی از طراحان تجربه کاربری پیشنهاد می کنند که روی تعاملات ساده ای برای تبدیل کاربران به مشتریان تمرکز داشته باشد و بیشتر روی بهینه سازی معیارهای بلند مدت تمرکز کنید- مانند اشتراک نامه ها که بیشتر از X هفته قدمت خواهند داشت.در این جا هیچ جواب صحیح و فرمول همیشگی وجود ندارد که به شما بگوید که با چه معیاری باید وب سایت تان را بهینه سازی کنید. از جایی که بسیار تاکید می شود تا روی داده های حاصل از آنالیزهای تعاملات تبدیل کاربران به مشتریان سایت نظارت و کنترل شود، به یاد داشته باشید که اهداف بلند تر و والاتری در ذهن خود بپرورانید تا بتوانید طراحی تجربه کاربری را در سایت خود به وجود آورید که سایت را ارتقاء می دهد و می تواند به نفع کاربران و تجارت موجود در وب سایت باشد.